bonyad sport

مقدمه:

حضور تاریخی تربیت بدنی در برنامه های درسی مدارس و سایر نهادهای رسمی و غیررسمی اجتماعی گویای این حقیقت است که تربیت بدنی آزمون زمان را پشت سر گذارده و به عنوان یک فعالّیت آموزشی و پرورشی پذیرفته شده است. به راستی شواهد علمی بسیاری وجود دارد که بر نیاز اساسی کودکان، نوجوانان و جوانان به آموزش تربیت بدنی و نقش یک زندگی فعّال و سهم تربیت بدنی در آن و همچنین لزوم تشویق کودکان به شرکت در ورزش ها تأکید دارد.

در نیمه دوم قرن بیستم شواهد بسیار قوی پزشکی و سایر شواهد علمی در تأیید وجود درس تربیت بدنی به عنوان یک درس اساسی در برنامه درسی مدارس ارائه شد که این شواهد مبانی علمی سنگ زیربنای "فرد فرهیخته در تربیت بدنی" و شرکت منظّم و مادام العمر در فعالیت های بدنی را تشکیل می دهد. تربیت بدنی آن قدر مهّم است که تشکیلات آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل (یونسکو) در منشور خود به سال ۱۹۷۸ جایگاه آن را به عنوان یکی از "حقوق اساسی بشر" به رسمیت شناخت و خواستار فراهم آوردن فرصت های آموزشی برای آن در سیستم های آموزشی کشورها گردید (ماده ۱) و از کشورها خواسته شد تا با اختصاص جایگاه شایسته و مهم در نظام آموزشی، تربیت بدنی و ورزش را ارتقاء بخشند (ماده ۲). همچنین مادّه های ۴ و ۵ منشور یونسکو بر تأمین نیروی انسانی کافی و متخصّص برای درس تربیت بدنی، برنامه ریزی درسی جامع الاطراف و فراهم آوردن امکانات و ابزارهای لازم برای درس تربیت بدنی و ورزش تأکید دارند. علاوه بر این ها، حمایت پژوهشی، اطلاع رسانی کافی و حمایت وسائل ارتباط جمعی، مقامات دولتی و نهادهای تخصّصی غیردولتی نیز به صورت یک کوشش هماهنگ در جهت ارتقای درس تربیت بدنی خواسته شده است (مواد ۶ و ۸). امّا علی رغم حضور تاریخی و شواهد فراوان علمی و پذیرش ماهیّت تربیت بدنی به عنوان نیاز دانش آموزان و یک فعالیت آموزشی، تربیت بدنی برای سیاست گزاران در مدارس بسیاری از کشورها اولویت به شمار نمی آید و به نظر می رسد که این درس در مدارس این گونه کشورها در خطر قرار دارد. درس تربیت بدنی در ایران نیز در طول تاریخ ۸۰ ساله خود دستخوش فراز و نشیب های فراوانی شده است.

این درس که در بدو قانونی شدن آن به سال ۱۳۰۶ شمسی توسط مجلس شواری ملی سابق روزی ۱ ساعت در برنامه درسی همه پایه های تحصیلی دبستانی و دبیرستانی قرار گرفت، همواره با کمبود معلمان متخصّص و امکانات فیزیکی و ابزار و وسایل ورزشی و از همه مهّم تر کاهش زمان از ۱ ساعت در روز به ۲ ساعت در هفته در مدارس روبه رو بوده و علی رغم تلاش هایی که برای تربیت معلم صورت پذیرفته است، کمبود معلم متخصص هنوز به چشم می خورد. همچنین امکانات فیزیکی و ابزار و وسائل لازم نیز هیچ گاه در حد قابل قبول نبوده است. اگر چه عواملی مانند ناپایداری بخش مدیّریت تربیت بدنی در سطح وزارت آموزش و پرورش از جمله تحولات نگران کننده ای است که هر چند سال یکبار اتفاق می افتد، اما نشانه های مثبتی نیز از توجه به اهمیت تربیت بدنی مشاهده می شود از جمله مصوبه هیات دولت در مورد افزایش ساعت درس تربیت بدنی که پس از گذشت ۷ سال هنوز روی کاغذ قرار دارد و به مرحله عمل در نیامده است.

نشانه های نگرانی در مورد سرنوشت درس تربیت بدنی در سایر کشورها نیز در نشریات آن ها و همچنین همایش هائی که در این مورد تشکیل شده است، به عنوان مثال در جی لانگ استرالیا به سال ۱۹۹۱ تحت عنوان بحران در تربیت بدنی و در اورلاندو در ایالات متحده آمریکا به سال ۱۹۹۲ که بیانگر مشکلات تربیت بدنی در مدارس آمریکا بود، به خوبی مشاهده می شود.

در این پژوهش کوشش شده است تا با توجه به مدارک و شواهد موجود، عملکرد یادگیری در حیطه تربیت بدنی در وضعیت مطلوب با عملکرد یادگیری در این حیطه در وضعیت موجود بررسی و مقایسه شود و با مشخص شدن تفاوت های موجود بین این دو وضعیت، نقاط قوت و ضعف مشخّص گردد. همچنین با بررسی نقش مؤلّفه های پنج گانه در فرآیند آموزش تربیت بدنی سعی شده است تا پیشنهادها و راه کارهای برون رفت از وضعیت کنونی و نزدیک شدن به وضع مطلوب ارائه شود.

هدف تحقیق:

تحلیل و ارزیابی وضع مطلوب و موجود تربیت بدنی به منظور تعیین نقاط قوّت و ضعف و تبیین آن ها با توجه به محیط یادگیری.

سؤالات تحقیق:

۱) وضع مطلوب تربیت بدنی با توجّه به عملکرد یادگیری کدام است؟

۲) وضع موجود تربیت بدنی با توّجه به عملکرد یادگیری کدام است؟

۳) نقاط قوّت و ضعف تربیت بدنی چیست؟

۴) نقاط قوّت و ضعف تربیت بدنی به کدامیک از مؤلفه های پنج گانه مرتبط است؟

۵) چالش های مقدماتی تربیت بدنی و راه کارهای احتمالی آن ها کدام است؟

روش شناسی تحقیق:

تحقیق حاضر با استفاده از مدارک و اسناد موجود در حیطه تربیت بدنی در کشور، برخی از پژوهش های انجام شده در سطح بین المللی و داخلی و نیز مبانی نظری مرتبط با این ساحت، بررسی و تحلیل شده است. رویکرد مورد استفاده در این مطالعه از نوع «سیستمی» است و در آن، «عملکرد یادگیری» در دو وضع مطلوب و موجود، مورد بررسی و مقایسه قرار می گیرد. پس از مشخص شدن نقاط قوت و ضعف، آن گاه، نوبت به تبیین این نقاط قوت و ضعف می رسد و در انجام این کار، از «محیط یادگیری» (عوامل درون دادی و فرایندی) استفاده شده و در نهایت، هریک از این نقاط قوت و ضعف به یکی از مؤلفه های اصلی آموزش و پرورش نسبت داده می شود.

نقاط قوّت و ضعف در نظام تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش

نقاط قوّت:

۱) وجود ساختار مدیریّت مجزا در وزارت آموزش و پرورش، که تنها مختص درس تربیت بدنی است و می تواند بر تمام جنبه های این درس در وزارتخانه تأثیرگذار باشد و آن را حمایت کند.

۲) دارا بودن برنامه درسی مکتوب که مورد تصویب شورای عالی آموزش وپرورش نیز قرار گرفته است.

۳) وجود اعتبارات مستقّل از سایر بخش های آموزش و پرورش، که این هم تنها مختص درس تربیت بدنی است.

۴) جایگاه مشخص در برنامه درسی مدارس به عنوان یک درس رسمی، که زمان مختص به خود را دارا می باشد.

۵) تربیت بدنی تنها درسی است که به پرورش بعد فیزیکی و حرکتی دانش آموزان می پردازد و در فضائی که تأکید همواره بر بی حرکتی و فعالیت ذهنی است، امکان فعالیت بدنی و یادگیری حرکتی را برای آنان فراهم می آورد و این ویژگی آن را از سایر دروس متمایز می سازد.

۶) وجه تمایز یا به عبارتی نقطه قوت دیگر در درس تربیت بدنی آن است که کلاس تربیت بدنی، جلوه گاه بروز عواطف و احساسات و رفتارهای اجتماعی است و در عین حال مکانی برای یادگیری این گونه رفتارها به شمار می آید، در حالی که همان گونه که عنوان شد، در سایر کلاس ها تأکید بر فعالیت ذهنی است و بروز عواطف جایگاه چندانی ندارد.

۷) تأمین بخشی از نیاز فیزیولوژیکی دانش آموزان به حرکت برای حفظ سلامت آنان

نقاط ضعف:

۱) پایبند نبودن مدیران تربیت بدنی آموزش و پرورش به اهداف، رویکردها و راهبردهای علمی تربیت بدنی در جهت ارتقای سطح دانش، مهارت، نگرش و آمادگی جسمانی همه دانش آموزان و پرداختن به برنامه های جنبی و فوق برنامه، مانند مسابقات، جشنواره ها و اعزام تیم های ورزشی به خارج از کشور که بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند و معدودی از دانش آموزان را تحت پوشش قرار می دهند.

۲) عدم ثبات در ساختار مدیریت تربیت بدنی در آموزش و پرورش به ویژه پس از پیروزی انقلاب که دوباره به صورت معاونت تربیت بدنی و در زمان طولانی تر در حد اداره کل تربیت بدنی و زیر مجموعه معاونت پژوهشی سابق و کنونی اداره شده است.

۳) مدیریت جزیره ای در وزارت آموزش و پرورش، به این معنی که تصمیم گیری ها در معاونت های مختلف بعضاً مانع فعالیت سایر معاونت ها می شود و چون برای بخش های مهمّی از مقرّرات تربیت بدنی مانند اعتبارات، برنامه ریزی درسی و تأمین نیروی انسانی در سایر معاونت ها تصمیم گیری می شود، ناهماهنگی بین این بخش ها، گاهی باعث عقیم ماندن یا ناکارآمدی برنامه می شود.

۴) همسوئی خواسته های مدیران تربیت بدنی، داوران، مربیان تیم های ورزشی، رسانه ها و خبرنگاران در دامن زدن هر چه بیشتر به تنور مسابقات (که یک فعالیت فوق برنامه است) و ایجاد این نگرش نابه جا که کار تربیت بدنی آموزش و پرورش تنها اجرای مسابقات است، که این همسوئی به ارائه چرخه معیوب مسابقات، المپیادهای ورزشی، جشنواره ها و صرف اعتبارات سایر بخش های تربیت بدنی در این گونه فعالیت ها منجر می شود.

۵) نگاه ضعیف به تربیت بدنی از سوی مسئولان رده بالا در وزارت آموزش وپرورش (به جز برخی برهه های زمانی). به عنوان مثال، در اهداف آموزش و پرورش، که از سوی شورای عالی آموزش وپرورش منتشر شده است، تنها چند هدف خرد آن هم در محدوده زیستی در مورد تربیت بدنی عنوان شده است، حال آن که تربیت بدنی علاوه بر بعد جسمانی، اهداف گسترده ای را در حیطه های اجتماعی، عاطفی و شناختی دارا می باشد.

۶) تبین شاخص های نامناسب مانند تعداد مدال های کسب شده از مسابقات جهانی دانش آموزان و غیره در برنامه های پنج ساله وزارتخانه که به هیچ عنوان نشانه رشد واقعی تربیت بدنی نمی باشند.

۷) اجاره اماکن ورزشی مختّص دانش آموزان (سالن ها، استخرها و زمین های ورزشی) به گروه های بزرگسال غیردانش آموز به منظور کسب درآمد از سوی مناطق آموزش و پرورش.

۸) نامتناسب بودن فضاهای بسیاری از مدارس برای برگزاری کلاس درس تربیت بدنی.

۹) کمبود ابزارها و وسائل ورزشی لازم برای برگزاری کلاس درس تربیت بدنی.

۱۰) متخصّص نبودن برخی از معلمان تربیت بدنی (افراد با تحصیلات نامرتبط)

۱۱) کم توجهی برخی از مدیران و مسئولان مدارس به اهمّیت درس تربیت بدنی که با رفتارهائی از قبیل اختصاص ساعات نامناسب به این درس یا برگزاری درس تربیت بدنی چند کلاس، به طور همزمان و یا اختصاص ساعت درس تربیت بدنی به سایر دروس به ویژه در هنگام فصل امتحانات نمود پیدا می کند.

۱۲) ناکافی بودن زمان درس تربیت بدنی در هفته برای حفظ و توسعه آمادگی جسمانی دانش آموزان و کسب مهارت های ورزشی با توجه به نتایج پژوهش های انجام شده در کشور و خارج از کشور.

۱۳) جابه جائی اعتبارات تربیت بدنی و صرف آن در امور دیگر توسط مدیران ارشد وزارتخانه.

نقاط قوّت و ضعف تربیت بدنی و ارتباط آن با مؤلفّه های پنجگانه

مدیریت:

مدیریّت مستقل در سطح وزارتخانه برای تربیت بدنی همانند تیغ دو لبه است که اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد، بسیار سودمند و اگر درجای خود استفاده نشود، مخرّب و ویرانگر خواهد شد.

نخست ذکر این نکته لازم است که مدیریت تربیت بدنی، جزئی از مدیریّت کلان آموزش و پرورش است؛ بنابراین بخشی از اقدامات آن (مفید یا زیانبار) از سطوح بالاتر نشاْت می گیرد. اولین آفت در این زمینه، تغییرات متعدد در ساختار مدیریتی است که هر بار تا مدتی طولانی فعالیت های این بخش را به حالت رکود در می آورد و احتمالاً برخی برنامه ها را دچار تغییراتی می نماید.

دوم آن که اگر مدیریت تربیت بدنی از برنامه مدونی که با توجه به اهداف و استانداردهای تربیت بدنی تدوین شده باشد، تبعیت ننماید، تصمیم گیری های خود سرانه در همه فعالیت های تربیت بدنی پیش می آید. مؤلفه مدیریت با توجّه به اختیارات آن نسبت به سایر مؤلفه ها، اولویت قطعی دارد. چرا که مدیر می تواند سایر مؤلفه ها مانند نیروی انسانی ، منابع مالی و تحقیق و توسعه را دستکاری کند.

به عنوان مثال، در مدیریت های گذشته در بسیاری از موارد، افراد بسیار کم تجربه در بخش ستادی در پست هایی به کار گمارده شده اند که نیاز به بیش از بیست سال تجربه در آموزش و پرورش دارد. در چنین مواردی، معمولاً پس از این که مدیر دوره مدیریتش تمام می شود، افرادی که همراه با وی آمده اند در اداره رسوب می کنند و تا سال ها باقی می مانند، که این خلاف اصول مدیریت است.

همچنین مدیر می تواند منابع مالی را در غیر جای خود و در جهت فعالیت های فوق برنامه، نمایشی و تبلیغی به کار گیرد، که زیان های آن قابل جبران نیست. در بخش تحقیق و توسعه نیز دیده شده است که مدیران و حتی معاونان وزیر اغلب در رأس شوراهای پژوهشی قرار می گیرند و با اعمال نظریات شخصی طرح های پژوهشی را به سوی فعالیت های مورد نظر سوق می دهند. پژوهشگران نیز در ازای این لطف نام معاون یا مدیر کّل مربوط را به عنوان ناظر تحقیق و یا حتّی محقق روی جلد تحقیق خود می آورند. به این ترتیب و با ادامه این چرخه معیوب نام یک مدیر کل که با کار تحقیق آشنائی ندارد، پس از ۴ سال روی ۲۰ جلد تحقیق آورده می شود. در چنین شرایطی آخرین موضوعی که مورد توجه قرار دارد، لزوم تحقیق و فایده آن برای آموزش و پرورش است.

آن چه عنوان شد برخی از عواقب سیستم مدیر سالاری است که در بخش ستادی اتفاق می افتد. امّا پس لرزه های چنین مدیریتی، تربیت بدنی آموزش و پرورش را در سطح کشور متأثر می سازد و عواقب ناخوشایندی به دنبال دارد. بنابراین به اعتقاد این پژوهشگر، مؤلفه مدیریت در شرایط کنونی از سایر مؤلفه ها تاثیرگذارتر است و با سایر مولفه ها قابل مقایسه نیست. تنها در شرایطی که مدیر سالاری جای خود را به برنامه سالاری بدهد، این روند تا حدودی تعدیل خواهد شد.

برنامه درسی:

این مؤلفه ای است که به اعتقاد صاحب نظران باید بر همه فعالیت های تربیت بدنی حاکم باشد و منابع مالی، منابع انسانی، توسعه و تحقیق و در نهایت مدیریت در جهت تحقق آن به کار گرفته شوند. چنان چه برنامه درسی، محور همه فعالیت ها قرار گیرد، از اتلاف منابع در برنامه های جنبی جلوگیری می شود، آموزش نیروی انسانی جهت صحیح خود را پیدا می کند، عناوین پژوهشی مرتبط مشخّص می شود و سرانجام، مدیران جهت مدیریت خود را بهتر خواهند شناخت.

همان گونه که عنوان شد برنامه مدوّن و مصوب درسی تربیت بدنی در ایران هنوز در آغاز کار است و نیاز به زمان بیشتر و انجام اصلاحات لازم دارد تا نقش مهم خود را در آینده درس تربیت بدنی بهتر ایفا کند.

نیروی انسانی:

نیروی انسانی، یکی از تعیین کننده ترین مؤلفّه های تأثیرگذار بر فرآیند تربیت بدنی است. وجود نیروی انسانی متخصّص به اعتقاد صاحب نظران می تواند کاستی های موجود در سیستم تربیت بدنی را تا حدودی پوشش دهد و بدون وجود نیروی انسانی کارآمد، فرآیند تربیت بدنی وجود خارجی نخواهد داشت. در سال های ۱۳۱۴ و ۱۳۱۵ هجری شمسی، دوره های کوتاه مدت تربیت معلم تربیت بدنی زیر نظر یکی از مستشاران آمریکائی بنام گیبسون تشکیل گردید، که حاصل کار آن تربیت ۱۰۰ معلم تربیت بدنی بود. در سال ۱۳۱۷ دانشسرای مقدماتی تربیت بدنی تأسیس شد و نهایتاً در سال ۱۳۳۵ دانشسرای عالی برای نخستین بار دانشجوی دوره کارشناسی تربیت بدنی پذیرفت. از آن زمان تاکنون، دانشگاه های مختلف به تربیت معلم تربیت بدنی پرداخته اند، اما به دلایل مختلف، از جمله محدودیت ردیف های حقوقی برای استخدام معلم تربیت بدنی، کمبود نیروی انسانی متخصّص همواره وجود داشته است. به عنوان مثال در سال ۱۳۸۳ معاونت تربیت بدنی و تندرستی اعلان نمود که نه هزار و هشتصد و هشتادو سه نفر (۹۸۸۳) کمبود در زمینه معلم متخصّص تربیت بدنی وجود دارد. به نظر می رسد که رفع کمبود در این زمینه هرگز به عنوان یک اولویت برای مسئولان ارشد آموزش و پرورش مطرح نبوده است. مشکل دیگر در زمینه نیروی انسانی، آموزش ضمن خدمت معلمان است. از سال ۱۳۷۰ تا سال ۱۳۸۵ مجموعا چهارصد و چهل وهشت هزار و سیصدو شصت وسه (۴۴۸۳۶۳) نفر در دوره ها و کلاس های آموزش ضمن خدمت تربیت بدنی شرکت داشته اند. این رقم نشان دهنده آن است که هر یک از معلمان تربیت بدنی بارها و بارها در کلاس ها و دوره های ضمن خدمت شرکت داشته اند. بخش آموزش تربیت بدنی کاملاً فعال بوده است و از لحاظ کمّی کار قابل توجهی انجام داده است؛ اما از آن جا که مبنای برگزاری بعضی از کلاس ها (عمدتاً کلاس های داوری و مربیگری) برنامه درس تربیت بدنی و نیاز دانش آموزان نیست، این گونه دوره ها بیشتر در خدمت سازمان تربیت بدنی بوده است.

تجربه نشان داده است که معلمان تربیت بدنی هر چه در کار داوری و مربیگری، کلاس های بیشتری دیده و مدارک جدیدی گرفته اند، بیشتر و بیشتر از کلاس درس تربیت بدنی روگردان شده و در خدمت ورزش حرفه ای قرار گرفته اند. بنابراین مبنای تشکیل دوره های آموزش ضمن خدمت معلمان تربیت بدنی باید در درجه اوّل، برنامه درسی مدون و مصوب و نیازهای دانش آموزان باشد.

منابع مالی:

اهمیت منابع مالی در پیشبرد هر برنامه بر کسی پوشیده نیست و تربیت بدنی نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد. منابع مالی تربیت بدنی نیز مانند نیروی انسانی متخصّص هرگز در حّد مطلوب نبوده است. در سال ۱۳۸۰ اعتبارات تصویبی برای ورزش دانش آموزی، رقمی نزدیک به ۷/۱۰ میلیارد بود. در سال ۱۳۸۱ با ارتقای تشکیلات تربیت بدنی در حّد معاونت وزیر، رشد ۳۴ درصدی و در سال ۱۳۸۲ رشد ۶۶ درصدی و در سال ۱۳۸۳ رشد ۱۴۷ درصدی نسبت به سال ۸۰ مشاهده شد. علاوه بر این، با تلاش هائی که صورت گرفت، سرانه ورزشی دانش آموزی از ۳۰۰۰ ریال به ۵۰۰۰ ریال افزایش یافت. این میزان سرانه، جدای از اعتبارات یاد شده بوده و به طور مستقیم به مدرسه ابلاغ گردید. این مهّم طی دستورالعمل شماره ۶۸۹۲/۱۴۰۶ مورخ ۲۴/۱/۱۳۸۲ سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور به استان ها ابلاغ و طّی دستورالعمل شماره ۳۲۱۵/۷۶۰ مورخ ۱۸ /۶/۱۳۸۲معاونت پشتیبانی نحوه هزینه کرد آن مشخص گردید.

از جمله آفت های اعتبارات تربیت بدنی، جابه جائی اعتبارات تخصیص یافته توسط مقامات ارشد وزارتخانه و هزینه نمودن آن در امور غیر تربیت بدنی است. این جابه جائی ها تنها در سطح وزارتخانه اتفاق نمی افتد و در استان ها نیز این روند ادامه دارد و حتی در مناطق و نواحی مختلف نیز رؤسای ادارات به تشخیص خود یا معاونان مالی خود اعتبارات تربیت بدنی را در سایر امور هزینه می کنند و از این رهگذر رشد تربیت بدنی و فعالیت های آن با کندی صورت می گیرد.

پژوهش:

از سال ۱۳۵۷ تا نیمه دوم سال ۱۳۸۰ که تربیت بدنی به عنوان زیرمجموعه معاونت پرورشی سابق تعیین شده بود، سهم تربیت بدنی از اعتبارات پژوهشی بسیار ناچیز بود، چرا که تربیت بدنی به عنوان یکی از ۷ یا ۸ بخش زیرمجموعه و در بسیاری موارد، آخرین بخش مورد توجّه قرار می گرفت و به همین علت تعداد پژوهش های مرتبط با تربیت بدنی در این سال ها انگشت شمار می باشد. به عنوان مثال در سال ۸۰ ۷۹ تنها یک طرح پژوهشی به مرحله عمل در آمد و در سال ۸۱ ۸۰ این رقم به صفر رسید. پس از ارتقای تشکیلات در سال ۸۲ ۸۱ ۱۳، سیزده طرح پژوهشی و در سال ۸۳ ۸۲ نیز ۳۸ طرح پژوهشی اجرا شد. در سال ۸۴ ۸۳ تعداد پروژه های انجام شده به رقم ۸۵ طرح رسید. اکنون پس از نزول تشکیلات تربیت بدنی مجدداً امر پژوهش دچار رکود کامل گردیده است. امروز لزوم پژوهش در پیشبرد تعلیم و تربیت و از جمله تربیت بدنی بر کسی پوشیده نیست. تعطیل امر پژوهش در هر زمینه از تعلیم و تربیت به معنی رکود و انجام امور بر اساس آزمایش و خطا و نظرات شخصی است. با توجه به اهمیت تربیت بدنی و ورزش در سلامت جامعه به ویژه دانش آموزان و نقش این پدیده مهم در رویدادهای ملی و بین المللی، انتظار می رود که آموزش و پرورش بیش از پیش به این امر مهم توجه نماید.

از جمله آفاتی که امر پژوهش را در آموزش و پرورش و از جمله تربیت بدنی تهدید می کند، می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱) اعمال نظر مسئولان در واگذاری طرح های تحقیقاتی به افرادی خاص که وابسته می باشند.

۲) انجام پژوهش های فرمایشی و جهت دار، که نتیجه آن ها از ابتدا معلوم است و به منظور متمسک قرار گرفتن برای اقداماتی در آینده اجرا می شوند.

۳) هجوم شرکت های پژوهشی که با اطلاع یافتن از وجود هر نوع اعتبار پژوهش، افراد حرفه ای خود را برای ارائه طرح گسیل می دارند.

بدیهی است در واگذاری و انجام پژوهش ها در حیطه تربیت بدنی باید به صلاحیت و توانائی پژوهشگر، مرتبط بودن موضوع و به صرفه بودن آن برای تربیت بدنی از لحاظ مالی توجّه نمود. به عبارت دیگر، پژوهش باید مشکل تربیت بدنی را حل کند نه مشکل پژوهشگر را.

فرصت ها و چالش ها

فرصت ها:

۱) موجود بودن منابع و پشتوانه گسترده تئوریک در حیطه تربیت بدنی در جهان و ایران و همچنین وجود نیروی انسانی متخصّص در سطوح کارشناسی ارشد و دکتری که توان استفاده از این منابع و سامان دهی درس تربیت بدنی را دارا می باشند.

۲) گسترش روزافزون ورزش ها در سطح جامعه و مطرح شدن ورزش به عنوان یک پدیده تأثیرگذار فرهنگی در تقویت انسجام ملّی و نقش آن به عنوان یک پل ارتباطی برای برقراری ارتباط و تعامل بین ملل و جوامع بشری.

۳) افزایش روز افزون شواهد علمی و پژوهشی در زمینه فواید شرکت در فعالیت های منظّم ورزشی برای سلامت جسمی و روانی انسان و انتشار این گونه اخبار در رسانه های جمعی که موجب اقبال هر چه بیشتر مردم به شرکت در برنامه های ورزشی می شود و در دراز مدت آگاهی آنان را در مورد اهمیت درس تربیت بدنی ارتقا می بخشد.

چالش ها:

۱) ضعف آگاهی جامعه از اهمیّت درس تربیت بدنی در تأمین سلامت دانش آموزان، که این ضعف آگاهی، مانع از داشتن انتظارات منطقی در این زمینه از تربیت بدنی آموزش وپرورش، مدارس و معلمان تربیت بدنی می شوند و دست آنان را برای پرداختن به فوق برنامه به جای برنامه باز می گذارد.

۲) تأثیرات منفی رویکرد سازمان تربیت بدنی، که در جهت قهرمان پروری صرف تقریباً به هر قیمتی است بر تربیت بدنی آموزش و پرورش و انتقال پدیده های مخربی همچون دوپینگ و تقلب در مسابقات که این هر دو و پدیده هایی از این قبیل سلامت جسمانی و روانی دانش آموزان را به خطر می اندازد و مغایر اصول علمی و روح ورزش و جوانمردی می باشند.

۳) دخالت ارگان های خارج از آموزش وپرورش مانند مجلس شورای اسلامی در تعیین ساختار تربیت بدنی آموزش وپرورش که این امر در سال های اخیر اتفاق افتاده است.

۴) تلاش برخی فدراسیون های ورزشی و گروه های ذی نفع برای جای دادن رشته ورزشی مورد نظر خود در زمره ورزش های مجاز آموزشگاهی در حالی که بعضی از این رشته های ورزشی برای سلامت دانش آموزان مخاطره آمیز است.

۵) سرزنش و مقصر جلوه دادن تربیت بدنی آموزش وپرورش از سوی مسئولان تربیت بدنی کشور در هنگام شکست تیم های ملی در مسابقات جهانی و المپیک در حالی که پرورش نخبگان ورزش، کار آموزش و پرورش نیست و باید در باشگاه ها و سایر ارگان های مربوط انجام گیرد.

۶) دشوار بودن برگزاری قابل قبول درس تربیت بدنی در سراسر کشور و عدم سود مادی آن برای برگزارکنندگان و نداشتن جنبه تبلیغی از سویی و زرق و برق مسابقات، سود مادی آن برای برگزارکنندگان و جنبه تبلیغی مسابقات، همه مدیران را وادار می کند تا دومی را بر اولی ترجیح دهند و اعتبارات را به سوی مسابقات سوق دهند.

۷) از آن جا که تربیت بدنی به عنوان یک درس در کنکور دانشگاه ها جایگاهی ندارد، عامّه مردم به عنوان یک درس ضروری به آن نگاه نمی کنند و این نگرش جایگاه آن را در مدارس ضعیف می کند.

پیشنهادات:

ـ تعیین رویکردها، اهداف و راهبردهای علمی در زمینه درس تربیت بدنی و تعیین اولویت های این درس، که مدیران ارشد تربیت بدنی آموزش و پرورش و مدیران سطوح پائین تر تا مدارس باید به آن پایبند باشند.

ـ اجرائی نمودن برنامه درسی مکتوب و مصوب تربیت بدنی، که علی رغم تدوین هنوز در مدارس کشور اجرا نشده است و نظارت تربیت بدنی و سازمان های آموزش و پرورش در استان ها بر چگونگی اجرای آن.

ـ ایجاد هماهنگی لازم بین معاونت های وزارت آموزش و پرورش، که در تصمیم گیری های مرتبط با تربیت بدنی دخیل می باشند.

ـ تعیین شاخص های مناسب در برنامه پنج ساله توسعه برای تربیت بدنی آموزش و پرورش، که این شاخص ها باید در زمینه یادگیری همه دانش آموزان باشد تا تعداد مدال های کسب شده و امثال آن.

ـ جلوگیری از گسترش بی رویه رشته های ورزشی آموزشگاهی به ویژه رشته هایی که در مدارس قابل اجرا نیستند یا برای سلامت دانش آموزان خطرناک می باشند و نیز مسابقات آن ها نیز در خارج از مدارس قابل اجرا است و اعتبارات قابل توجهی را به خود اختصاص می دهد.

ـ تدوین کتاب های درسی تربیت بدنی برای دانش آموزان، حاوی اطلاعات اساسی و لازم برای حفظ سلامت و آمادگی جسمانی از طریق انجام فعالیت های ورزشی (تدوین این کتب به معنی کاستن از فعالیت های عملی درس تربیت بدنی نیست و فقط به عنوان پشتوانه تئوریک این درس ضرورت دارد).

ـ افزایش ساعات درس تربیت بدنی، که سال ها است مورد تصویب هیات دولت قرار گرفته است، اما اجرای آن میسر نشده است.

ـ لزوم داشتن برنامه و طرح درس بر اساس اهداف و برنامه های مصوب درس تربیت بدنی و با توجه به امکانات هر مدرسه از سوی معلمان تربیت بدنی، که دانش آموزان، والدین و مدیر مدرسه نیز از این برنامه ها و اهداف آن آگاه باشند.

ـ جلوگیری از گسترش بی رویه مسابقات و جشنواره های ورزشی و پرهیز از هزینه نمودن اعتبارات سایر بخش ها در این گونه موارد.

ـ ایجاد ثبات در ساختار مدیریت تربیت بدنی در سطح وزارتخانه، چرا که طوفان تغییر ساختار هر چند سال یک بار فعالیت های تربیت بدنی را دچار رکود طولانی می کند.

ـ جلوگیری از دخالت ارگان های سیاسی در تعیین ساختار و مدیریت تربیت بدنی، که از فعالیت لابی های مختلف سرچشمه می گیرد.

ـ خارج ساختن مدیریت تربیت بدنی از زیرمجموعه معاونت پرورشی، چرا که این ساختار در مدت بیست و چند سال، ناکارآمدی خود را به اثبات رسانده است. در این مورد لازم است حتی اگر مدیریت تربیت بدنی در حد یک اداره کل باشد، مستقّل و مدیر تصمیم گیرنده برای آن پس از وزیر، یکی از تحصیلکردگان رشته تربیت بدنی (ترجیحاً دارندگان دکترای تربیت بدنی) باشد.

ـ تدوین و به تصویب رساندن استانداردهای درس تربیت بدنی در ارتباط با برنامه درسی، دانش آموزان و تربیت معلم تربیت بدنی و آموزش ضمن خدمت آنان.

منبع:

تحول نظام آموزشی SWOT در نظام آموزش و پرورشwww.aftabir.com ،17:30 ،




موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۲۳
دنیا زندی

نظرات  (۲)

من دریافته ام که انسانی هر اندازه مصمم به خوشبخت زیستن باشد، به همان اندازه خوشبخت و سعادتمند زندگی خواهد کرد.((آبراهام لینکلن))
۲۴ مهر ۰۲ ، ۱۸:۴۴ امید احمدزاده

درود بر قلم توانایی شما واقعا مسائل درد آشنایی مطرح گردید اینجانب در خصوص تفکیک بخش تربیت بدنی از وزارت آموزش و پرورش و سپردن امور تربیت بدنی بصورت تخصصی به وزارت ورزش ایده تغییر ساختاری دارم در ورزش آموزشگاهی که پایه و فنداسیون ورزش قهرمانی و حرفه ای هست باید نظام تربیت بدنی نوینی در کلیه دستگاه‌ها اعمال شود تا بتونیم بصورت برنامه ریزی منسجم و با وحدت فرماندهی به بهترین عملکردها در حوزه ورزش کشور دست پیدا کنیم این مهم قابل اجرا هست 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی